قسمت اول: یک بیانیه… برای زندگی

طی ماه‌های گذشته از طرق مختلف رابطهای را ماها بین خودمان بوجود آورده‌ایم. ما زن هستیم، لزبین، هم‌جنسگرای‌مرد، دوجنسگرا، تراجنسیتی، تراوستی (دگرجنسیت‌نما)، ترانسکسوئل (دو جنسیتی)، انترجنسیتی (میان‌جنسیتی)، کوییر (دگرجنسیتی) و غیر از آن، افراد، گروه‌ها، جمع‌ها، انجمن‌ها، سازمان‌ها، جنبش‌های اجتماعی، خلق‌های بومی، انجمن‌های محلات، همبودهای روستایی و لیستِ بلندی که هویت ما را می‌سازد.

آنچه ما را از یکدیگر متمایز کرده، بین ما فاصله ایجاد می‌کند، سرزمین‌ها، آسمان‌ها، کوهستان‌ها، دره‌ها، اِستپ‌ها، جنگل‌ها، کویرها، اقیانوس‌ها، دریاچه‌ها، رودخانه‌ها، جویبارها، کولاب‌ها، نژادها، فرهنگ‌ها، زبان‌ها، تاریخ‌ها، اعصار، جغرافیاها، هویت‌های جنسی یا نبود آن، ریشه‌ها، مرزها، اشکال سازماندهی، طبقات اجتماعی، قدرت خرید، اعتبار اجتماعی، شهرت، محبوبیت، دنبال‌کنندگان، لایک‌ها Likes ، سکه‌های پول، مدارج تحصیلی، نحوه‌های بودن، تکالیف روزمره، فضیلت‌ها، ایرادها، آنچه به نفع‌ها، آنچه به ضررها، امّاها، یقین‌ها، رقابت‌ها، دشمنی‌ها، مفاهیم، استنباطات، استدلال‌ها، بحث‌ها، تفاوت‌ها، افشاگری‌ها، اتهامات، تحقیرها، هراس‌ها، گرایش‌ها، ستایش‌ها، طردها، هوکردن‌ها، کف‌زدن‌ها، ملکوت، اهریمن، دگم‌ها، بدعت‌گذاری‌ها، علائق، اکراه، شیوه‌ها و یک غیره و غیره‌ی طولانی؛ که ما را از یکدیگ متمایز می‌کند و در مواردی نه چندان کم، مخالف یکدیگر.

تنها چیزهای کمی ما را متحد می‌کند:

این که ما دردهای زمین را از آن خود می‌کنیم: خشونت علیه زنان؛ آزار و تحقیر کسانی که درهویت‌های عاطفی، احساسی، جنسیتی دگرگونه‌اند؛ نابودسازی کودکی؛ نسل‌کشی بومیان؛ نژادپرستی؛ نظامی‌گری؛ استثمار؛ غارت؛ نابودی طبیعت.

درک این موضوع که مسئول تمام این دردها، یک سیستم است. جلاد یک سیستم استثمارگر است، یک سیستم مردسالار، هرمی، نژادپرست، دزد و جنایتکار: سرمایه‌داری.

آگاهی به این امر که این سیستم را نمی‌توان اصلاح کرد، آنرا تعلیم داد و تربیت کرد، تعدیل یا تضعیفش کرد، مطیع کرد، انسانی کرد.

تعهد به مبارزه، در هر مکانی و هر ساعتی – هر کسی در محیط خودش – علیه این سیستم تا نابودی کامل آن. ادامۀ بقاء بشریت در گرو نابودی سرمایه‌داریست. تسلیم نخواهیم شد، خودمان را نه می‌فروشیم و نه تسلیم می‌شویم