فاشیسم مذهبی، همبستگی مردم ایران و افغانستان را نشانه گرفته است

 مبارزانی که  برای استقلال تشکل های صنفی می جنگند

ترویج حس انتقام، مقدمه اقدامات جنایتکارانه

فاشیسم مذهبی، همبستگی مردم ایران و افغانستان را نشانه گرفته است

وضعیت اقتصادی، از رویا تا واقعیت

ارژنگ بامشاد

https://rahekargar.net/browsf.php?cId=1906&Id=40

در هفته های اخیر شاهد احضار به دادگاه و برگزاری محاکمه فعالان صنفی معلمان بوده ایم. رسول بداقی، حمید قندی، ژاله روحزاد معلم و فعال صنفی فرهنگیان، يحيي قربان‌زاده معلم در باغملک استان خوزستان، رادا(روح الله) مردانی فعال صنفی فارس، محمود بهشتی لنگرودی، نائب رئیس کانون صنفی معلمان ایران(تهران)، محمود ملاکی، عضو کانون صنفی معلمان استان بوشهر، اصلاح آزادی از فعالان صنفی مریوان، حسین رویین تن معلم بازنشسته ی بوشهری از جمله فعالان صنفی هستند که احضار و محاکمه شده اند. در کنار این سرکوب سازمانیافته که توسط نهادهای امنیتی رژیم تدارک و اجرا می شود، فضا سازی برای سرکوب گسترده تر نیز در دستور کار نهادهای امنیتی رژیم قرار گرفته است. وابستگان به این نهادهای سرکوبگر در توئیتر می نویسند:« پیش‌بینی دستگاه امنیتی از اغتشاشات سال جاری بر این اساس است که در سال جدید، فراخوان‌های اعتراض و اعتصاب با هماهنگی بیشتری از سوی معاندین منتشر و پیگیری می‌شود. علاوه بر این شاهد حضور و نفوذ جریانات ضدانقلاب در مدیریت میدانی تجمعات خواهیم بود که منجر به تند شدن فضای کشور می‌شود. همچنان که در سال گذشته برخی از عناصر مرتبط با گروهک نفاق در تجمعات معلمان و پرستاران شناسایی و بازداشت شده اند. پیش بینی های دستگاه های امنیتی بر این است که جریان ضد انقلاب برای تبدیل سریع روند اعتراضات صنفی به اعتراضات سیاسی و خیابانی تقلا می کند. جریان ضد انقلاب درصدد است تا برای اعتراضات مشروعیت زایی کرده و اعتراضات را قانونی جلوه دهد». روشن است چنین توئیت هائی نشاندهندۀ برنامه ریزی هدفمند برای امنیتی کردن حرکت های صنفی، وابسته دانستن آنها به جریانات سیاسی و در نتیجه برخورد سرکوبگرانه با فعالان صنفی است. چنین سیاستی ریشه در ناتوانی آشکار حاکمیت در پاسخ گوئی به خواست های برحق و قانونی معلمان و بازنشستگان کشور دارد. تجربه بیست سال فعالیت صنفی معلمان این نکته را بیش از پیش روشن کرده که تشکل های صنفی معلمان سراسر کشور، تشکل هائی هستند مستقل از حاکمیت و جناح بندی های حکومتی و جریانات رنگارنگ سیاسی. این استقلال، نه تنها خاری است در چشم حاکمیت و جناح بندی های مافیائی اش که کمر به سرکوب این جنبش بسته اند، بلکه همچنان مورد خشم جریاناتی است که امید داشتند این جنبش در خدمت اهداف آنها قرار گیرد. گاه به فعالان این جبش انتقاد می شود که چرا رسمآ اعلام نمی کنند که حرکت ها و اقدامات معلمان، سیاسی و ضدرژیمی است. اتهام سازشکار و یا فعال صرفآ مطالبه گر به فعالان صنفی معلمان، که نه تنها از معیشت خود بلکه از آموزش ریگان منطبق با اصل سی قانون اساسی خود جمهوری اسلامی دفاع می کنند اتهامی عبث و مغرضانه است به ویژه که این اصل تصریح می کند:« دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را براي همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصيلات عالي را تا سر حد خودكفایي كشور به طور رایگان گسترش دهد». وظیفه تشکل های صنفی و سندیکائی این نیست که بار فعالیت سیاسی احزاب سیاسی را بر دوش بگیرند و یا با احزاب و تشکل های سیاسی وارد „بلوک“ های سیاسی من درآوردی و مضر شوند. وظیفه آنها، بسیج گسترده ترین نیرو برای تحقق خواست های خود و تلاش برای همگرائی با دیگر تشکل های صنفی برای ایجاد جبهه واحد کارگری در راستای ایجاد فشار بر دستگاه های قدرت و کارفرمایان برای رعایت حقوق حقه تمامی بخش های جنبش کارگری کشور است. دفاع قاطع این مبارزان از استقلال تشکل های شان، توطئه های نیروهای سرکوبگر را نقش بر آب کرده است.

ترویج حس انتقام، مقدمه اقدامات جنایتکارانه

ترور سه آخوند شیعه در مشهد و دو طلبه سنی در گنبد کاووس، فضای سیاسی دو هفته اخیر را به خود اختصاص داد. چند و چون پرونده قتل دو طلبه سنی در گنبدکاووس با سلاح گرم هنوز روشن نیست. عاملان این جنایت نه شناساسی و نه دستگیر شده اند. اما فردی که با چاقو دو آخوند شیعه را در حرم امام رضا کشت و یک نفر را نیز زخمی کرد، دستگیر شده است. علت و انگیزه های این جنایت هنوز روشن نیست. از یک سو ادعا می شود که فرد ضارب، عضو ارتش فاطمیون بوده و به دلیل صیغه کردن خواهرش توسط این آخوندها، خونش به جوش آمده و دست به اقدام زده و از دیگر سو گفته می شود که او از نیروهای سلفی ضد شیعه بوده و با این انگیزه دست به چنین جنایتی زده است. خود این اتفاقات به قدر کافی تکان دهنده است. اما تاسف بارتر آن است که عده ای در شبکه های اجتماعی برای این اقدامات جنایت کارانه کف می زنند و آین شیوه ها را نمونه ای از „خشم انقلابی“ و „خشم مقدس“ می دانند و به تبلیغ و ترویج آن می پردازند و „آخوند کشی“ را به عنوان یک راه حل مطرح می سازند. باید توجه داشت که در شرایط بحران اقتصادی، میزان خشونت فردی بالا می رود. اعمال خشونت بدون توجه به توازن قوا، نه تنها باعث نظامی و امنیتی شدن فضا می شود، بلکه طبعا علیه مبارزات مردمی مورد سوءاستفاده حاکمیت قرار می گیرد. از سوی دیگر تشویق برخوردهای خشونت آمیز فردی و بی توجهی به قانون و اجرای فردی قانون، جامعه را به دوران قبل از دمکراسی باز می گرداند. تمام جریانات طرفدار اقدامات فردی خشونت آمیز و تقدیس گر بی قانونی، به این دلیل که سیستم حکومتی شان نیز متکی به دستجات انتقامجوست از این اقدامات حمایت میکنند. آنها با شعار « وای اگر از پی امروز بود فردائی» همان نسخه ای را در دستور کارشان گذاشته اند که طرفداران خمینی پس از انقلاب با خشونت تمام اجرا کرده اند. ما در ابتدای انقلاب ۵۷ شاهد سازماندهی این نوع اقدامات انتقام جویانه از سوی حاکمیت بوده ایم که کشتارهای سازمانیافته دهۀ ۶۰ را در پی داشت. آنها که مردم و جوانان را به آخوندکشی تشویق می کنند، همان راهی خون آلودی را مدنظر دارند که حاکمیت اسلامی چهل و چند سال در این کشور طی کرده است .

فاشیسم مذهبی، همبستگی مردم ایران و افغانستان را نشانه گرفته است

به دنبال قتل دو آخوند توسط یک تبعۀ اهل افغانستان، شاهد یک سری اقدامات علیه پناهجویان افغانستانی در ایران بوده ایم. هم زمان هم ویدئوهائی پیرامون اقدامات به اصطلاح خودسرانۀ برادران افغانستانی پناهجو در شبکه های اجتماعی پخش شده که بعضآ ویدئوهای قدیمی یا تقلبی بوده است. هدف این ویدئوها، تحریک افراد کم اطلاع و گاه اجیرشده برای حمله به پناهجویان افغانستانی است. از سوی دیگر ویدئوهائی پیرامون بدرفتاری های حزب اللهی ها و افراد وابسته به حکومت علیه خواهران و برادران افغانستانی مان منتشر شده است. این مجموعه فعل و انفعالات حمله سازماندهی شده ای را علیه کنسولگری جمهوری اسلامی در هرات برانگیخته است. در این حمله که به نظر می رسد مورد حمایت غیرمستقیم طالبان قرار داشته، دوربین های امنیتی پیرامون سفارت کنده شده و سر در سفارت به آتش کشیده می شود. به نظر می رسد که طالبان در حمله به سفارت جمهوری اسلامی از همان شیوه ها و بهانه ها و تاکتیک هائی استفاده می کنند که جمهوری اسلامی در حمله به سفارت آمریکا و سفارت عربستان از آن استفاده کرده است.

واقعیت این است که اقدامات فاشیستی طالبان در افغانستان و اقدامات فاشیسم مذهبی در ایران، همبستگی دو ملت دوست و خویشاوند ایران و افغانستان را هدف قرار داده است. اکنون بیش از گذشته روشن می شود که واگذاری قدرت به طالبان در افغانستان با هدف های بسیار دقیق و روشنی انجام گرفته است. انتشار ویدئوهای برخی از فرماندهان محلی طالبان که ایرانیان را تهدید به عملیات انتحاری در خاک ایران می کنند، نشانه های وضعیتی است که می توان در آینده شاهد آن بود. این امر می تواند تنش میان دو دولت و دو کشور را به شدت بالا ببرد و در نتیجه آن شاهد ناامنی های غیرقابل کنترل در مرزهای شرقی کشور باشیم. چنین وضعیتی تنها می تواند بهانه های جدیدی در اختیار دولت سرکوبگر جمهوری اسلامی قرار دهد تا با قدرت بیشتری به سرکوب حرکت های مطالباتی و آزادیخواهانۀ مردم ایران بپردازد و در افغانستان نیز به تحکیم قدرت طالبان کمک نماید.

وضعیت اقتصادی، از رویا تا واقعیت

دولتمردان و سران حکومت در مصاحبه ها و موضع گیری های شان از چنان وضعیت رو به رشد ی از اقتصاد سخن می گویند که گویا هیچ بحران اقتصادی و هیچ گرانی ای را شاهد نیستیم. رهبر رژیم نیز در آخرین سخرانی خود در جمع مقامات کشوری بار دیگر از دولت خواست که اقتصاد کشور را به حل مسئله برجام گره نزند. او بر توانائی های اقتصادی کشور تاکید کرد و باز هم ساز „اقتصاد مقاومتی“ شکست خورده نواخت؛ اقتصادی که جیب کاسبان تحریم را در این دو دهه پر کرده است. ابراهیم رئیسی هم در هر مقطعی از روبراه شدن وضعیت اقتصادی خبر می دهد. سخن از فروش بیشتر نفت و بازگشت پول آن در میان است. گویا هیچ مشکلی بر سر راه تجارت ایران با دیگر کشورها در کار نیست و اگر مشکلی در کار است، ربطی به تحریم های آمریکا ندارد.

اما واقعیت های عینی و نگاهی به کف جامعه حکایت دیگری است. روزنامه خراسان از سونامی گرانی خوراکی‌ها خبر می دهد و می نویسد:« سیب زمینی بیش از ۷۰ درصد، برنج ایرانی درجه یک بیش از ۶۰ درصد، روغن مایع و مرغ بیش از ۵۰ درصد، تخم مرغ در حدود ۵۰ درصد، برنج خارجی بیش از ۴۰ درصد و گوشت گوسفند حدود ۳۰ درصد در سال ۱۴۰۰ نسبت به سال ۹۹ گران تر شده اند». در زمینه مسکن نیز گرانی ها به حدی است که روند حاشیه نشین شدن مردم رو به گسترش است. قیمت خودروهای بی کیفیت داخلی نیز سر به فلک کشیده و دلار نیز کانال 28 هزار تومان را ترک نمی کند.

اما چرا رهبران و دولت مردان رژیم واقعیت های عینی را چنین گوبلزوار کتمان می کنند؟ واقعیت این است که آنها در تمامی عرصه های کار مملکت داری با شکست های سختی روبرو شده اند و با یک دست کردن حاکمیت و بر کشیدن جوانان حزب اللهی در صدد اجرای گام دوم انقلاب شان هستند. بسیاری از خودی ها را به کناری زده اند. هم زمان نیز با اعتراضات رو به رشد مردمی روبرو شده اند که فریاد „نان“ سر میدهند. برای گذر از این مخمصه، و برای تهیج و بسیج نیروهای خودی، به دروغ پردازی های آگاهانه و اقدامات مردم فریبانۀ ابلهانه روی آورده اند. هدف آنها این است که با اقدامات تاریک اندیشانه و با تبلیغات دروغین خود، نیروهای هوادار را برای سرکوب دیگر بخش های جامعه بسیج کرده و به کار بگیرند. جلوگیری از ورود زنان به استادیوم های ورزشی، زنانه مردانه کردن پارک ها، تشدید فشار بر پناهجویان و آنها را عامل بحران های اقتصادی تلقی کردن، همه و همه با هدف بسیچ پایه های ارتجاعی و واپسگرای حاکمیت علیه بخش آزادی خواه و مدرن جامعه صورت می گیرد. اما دوران این سیاست های فاشیستی و عوام فریبانه به سر رسیده است. بخش های آگاه جامعه با هوشیاری و با نهادسازی های مدنی و با اتکا به واقعیت های سخت زمینی در تمامی عرصه ها، به پیشروی های خود ادامه می دهند و تاریک اندیشان مجبور خواهند شد گام به گام در مقابل مردم عقب نشینی کنند.

…………………………………………………………………..

چهارشنبه ۲۴ فروردين ۱۴۰۱ برابر با ۱۳ آوريل ۲۰۲۲

_