بحران کمبود آب؛ گره گاه ستم طبقاتی، جنسیتی و ملی در ایران

کلکتیو98

23 märz 2023

دیروز روز جهانی آب بود که یادآور بحران عمیقی است که در این زمینه وجود دارد. حدود ۱۰ درصد جمعیت جهان در مناطقی زندگی می‌کنند که کمبود آب در آن‌ها شدید یا بحرانی است و همزمان در سالهای اخیر سطح تنش آبی در سراسر خاورمیانه و شمال آفریقا چندبرابر شده که نوید چالشهای بیشتراست. بر اساس یک گزارش که از سوی موسسه‌منابع جهانی (WRI) منتشر شده، ایران در رده چهارم تنش آب در سطح جهانی قرار دارد. ایران حداقل یک دهه است که از خشکسالی روزافزون رنج می برد و تنها در شش ماه اخیر، ورودی آب به سدهای تهران نسبت به سال قبل ۳۰ درصد کاهش یافته است. پیش‌بینی می‌شود  که در سال پیش رو بیش از ۲۰۰ شهر ایران با این معضل روبرو شوند.

استان های اصفهان و چهارمحال بختیاری، یزد و خوزستان، مرکز و جنوب غرب ایران هر یک به نحوی با مشکل کمبود آب برای مردم و کشاورزان مواجه هستند. در استان لرستان تنها نیمی از روستاها تحت پوشش شرکت آب و فاضلاب استان هستند. در اهواز نیز مردم دست کم ۸۰۰ روستا به آب آشامیدنی پایدار دسترسی ندارند. همچنین ۱۰۰۰ روستای استان کرمان از مشکل آب آشامیدنی رنج می‌برند که از این تعداد بیش از هفتصد روستا دچار مشکل آب شرب هستند. آب بیش از ۱۳۰۰ روستای سیستان و بلوچستان با تانکرهای سیار و نه از طریق شبکه آبرسانی ثابت تامین می‌شود که به قدر کافی نمی‌توانند نیازها را تامین کنند و همواره روستاییان زیادی را در حالت تعلیق و در معرض بحران جدی کمبود آب قرار می‌دهد.

مشکل دیگر کالایی سازی و گرانی آب آشامیدنی است که مردم را مجبور می کند به آب های آلوده و ارزان تر روی بیاورند. در فقدان ارائه آب آشامیدنی کافی از سوی دولت، به خرید آب آشامیدنی خریداری شده توسط تانکرها روی می آورند که اغلب توسط کارخانه های دولتی با قیمت های بسیار بالا عرضه می شود. برای حاشیه نشینان مناطقی چون سیستان و بلوچستان که به علت سیاست های مرکزگرایانه محروم باقی مانده اند، پرداخت هزینه های تامین آب آشامیدنی بار مضاعفی بر دوش خانوارها میگذارد. در این مناطق حتی بعضی حلبی آباد نشین ها نیز ناچار به خرید آب شرب با قیمت بالا هستند که باعث می شود قدرت خرید آنها برای موارد دیگر زندگی بسیار پایین بیاید و خود در مواردی به ترک تحصیل کودکان و ورود سریع آنها به بازار کار یا کار خانگی مربوط به تامین نیازهای اساسی از جمله آب می شود.

بحران های مربوط به کمبود آب با سیاست های مرکزگرای حاکمیت ارتباط مستقیم دارد زیرا عموما حاشیه نشینان ملل تحت ستم قربانیان اصلی بحران های محیط زیستی از جمله کمبود آب آشامیدنی اند. در سالهای اخیر انتقال آب به اصفهان از شهرهای اطراف آن از جنجالهای سیاسی اصلی کشور بوده که حتی در مواردی تنش های بین ملل مختلف در کشور را نیز دامن زده است.  مثال روشن آن انتقال آب از سرشاخه‌های کارون به استان‌های اصفهان، یزد و کرمان است زیرا صنایع سنگین ایجاد شده در مناطق مرکزی ایران نیازمند آب هستند و چاره در انتقال آب از مناطق جنوبی به مناطق مرکزی بوده است که خود به محرومیت بیشتر مناطق جنوبی منجر شده. این انتقال در مناطق جنوبی، تغییر اقلیم را در پی دارد و برای مثال در استان خوزستان، بخش بزرگی از محیط زیست و کشاورزی این خطه را از بین برده است.  پیامدهای این بحران در مناطق حاشیه ای کشور به شکل ناامنی غذایی، میلیتاریزه کردن مناطق غیرمرکزی، مهاجرت و ناپایداری اقتصادی و روی آوردن به منابع غیررسمی برای تامین نیازهای اصلی خود تجلی پیدا می‌کند.

اما این موضوع ارتباط تنگاتنگی با ستم جنسیتی نیز دارد؛ زنان در این مناطق قربانیان اصلی بحران های مربوط به آب هستند و درست به همین دلیل هم در اعتراضات مربوط به آب حضور فعال دارند. همانطور که عکس های منتشر شده نشان میدهند، زنان به عنوان کسانی که مسئولیت اصلی کار خانگی و تامیین نیازهای بازتولیدی زیستی خانوار را بر عهده دارند، اغلب مجبورند در طول روز در صف های طولانی برای دریافت آب شرب از تانکرهای سیار بایستند یا برای رفتن به چشمه هایی که بتوانند از آن آب بیاورند ساعت ها پیاده روی کنند. این وضع نه تنها استهلاک جسمی آنها را به مرور زمان به دنبال دارد بلکه آنها را در معرض انواع بیماری ها قرار میدهد و مانع از آن میشود که بتوانند برای شکوفایی خود یا اهدافی فراتر از نیازهای اولیه وقت و انرژی کافی داشته باشند. برخی از این زنان حتی با خطر مرگ در این مسیر مواجه می شوند. از طرف دیگر ترک تحصیل کودکان و کودک همسری نیز ارتباط نزدیکی با بحران های زیست محیطی ای از این دست دارد زیرا نیازهای خانواده تحصیل را به اولویتی ثانویه بدل می کند و همزمان نیاز به نیروی کار بازتولیدی از طریق ازدواج را افزایش میدهد.

مناطقی که از تنش آبی در رنجند، بخشی از زندگی خود را صرف توجه به کمیت و کیفیت خوب آب موردنیاز برای آشامیدن، پخت‌وپز، استحمام، شستن دست و تولید مواد غذای می کنند که اغلب کارهایی اجتماعاً زنانه هستند. کار بدون مزد و بی ارزش مداوم زنان برای تامین نیازهای اولیه از جمله داستن آب آشامیدنی موقعیت اجتماعی آنها را بیش از پیش شکننده می کند و امکان کار مزدی را برای آنها کاهش میدهد و این موضوع بر وابستگی این زنان به مردان خانواده موثر است که خود یکی از عوامل اصلی افزایش خشونت خانگی است زیرا این زنان جایگزینی برای تغییر شرایط خود ندارند.

شهروندان طبقات فرودستِ ساکن در استان های جنوبی، مرکزی و شرقی ایران بیشتر درگیر بحران آب هستند. در مناطقی چون سیستان و بلوچستان و جنوب شرق ایران، به ویژه کمبود آب جاری وجود دارد. در چنین شرایطی و در غیاب خطوط لوله یا تانکر، مردم برای جمع آوری آب باران، خندق هایی را حفر می کنند که با نام #هوتگ معروف هستند و ساکنان روستا از آنها به عنوان مخزن آب استفاده می کنند. هوتک یا هوتگ، گودال حفرشده برای ذخیره آب است که بیشتر برای مصرف احشام به کار می‌رود، اما در سال‌های اخیر با بحران کمبود آب در بلوچستان مردم از آب هوتک‌ها برای شرب و مصارف خانگی استفاده می‌کنند. بسیاری از کودکان در این گودال‌های عمیق جان خود را از دست داده‌اند و آن‌هایی که برای آوردن آب به دریاچه‌ها می‌روند، گاه مورد حمله کروکودیل‌ها قرار می‌گیرند و کشته می‌شوند. در سال‌های اخیر، دست کم ۲۰ کودک بر اثر غرق شدن در هوتگ جان خود را از دست داده‌اند از جمله سه دختر دبستانی که در سال ۱۳۹۸ تنها بخاطر تلاش برای رفع تشنگی به درون هوتگ افتادند و جان دادند. حوا، دختر بلوچ قربانی دیگری بود که در سال ۱۳۹۸ در حال بیرون آوردن آب از یک هوتگ مورد حمله یک تمساح قرار گرفت و یکی از دستانش را از دست داد.

آمارهای ذکرشده تنها گوشه ای از بحران های روزمره کمبود آب در مناطقی از کشور هستند که اغلب قربانی پروژه های سودآور مالی سپاه پاسداران و منطق سود سرمایه دارانه ای هستند که این پروژه ها دنبال می کنند، بدون اینکه کوچکترین اهمیتی به نتایج انسانی و تبعات زیست محیطی آن بدهند. یکی از این پروژه های غیرضروری سدسازی های پرشمار سپاه بدون هیچ توجیه علمی و با هدف غارت منابع طبیعی همگانی است. زمانی که سدی بر روی رودخانه پرآب ساخته می شود، منطقه پایین دست سد به ناچار با مشکل کمبود آب مواجه می شود و اکوسیستم منطقه در طول زمان تغییر می کند به ویژه‌ با بهره برداری بی رویه از سفره های آب زیرزمینی. این مورد آخر به خصوص در دشت های اطراف دریاچه ارومیه در شمال غرب ایران روی داده طوریکه غارت این سفره ها روند خشک شدن دریاچه را تسریع کرده است. با تداوم خشکسالی، آب زیرزمینی بیشتری برای آبیاری مورد بهره برداری قرار می گیرد و مخازن طبیعی تشکیل شده در طول هزاران سال کاهش می یابد، روندی که منجر به فرونشست زمین شده است. بالاترین رتبه مربوط به فرونشست که در دنیا وجود دارد مربوط به نیومکزیکو بوده که ۳۲ سانتیمتر ثبت شده است ولی در ۱۸ سال گذشته که آمار وجود دارد ایران دو بار این رکورد را شکسته است. به شکل کلی، بر خلاف ادعای حاکمیت، ایران بیشترین آسیب را نه از الگوی مصرف آب شرب شهروندان که از مدیریت رانتی و سرمایه دارانه مصرف آب دیده است.

بحران آب تا کنون میلیون‌ها نفر را از محل سکونتشان اجبارا کوچ داده و می تواند منجر به مهاجرت گسترده میلیون ها نفر در ده سال آینده نیز شود. با این حال، هیچ برنامه منسجمی از سوی حاکمیت و به ویژه دستگاه غارتگر سپاه پاسداران به عنوان مجری اصلی طرحهای توسعه و عامل مهم بحران های زیست محیطی ناشی از آنها، برای مقابله با بحران آب وجود ندارد و پاسخ رایج غالبا گسیل کردن نیروهای پلیسی و امنیتی بوده. در سال 1400 تظاهرات گسترده آب در دو استان مهم خوزستان و اصفهان برگزار شد که طی آن چندین نفر توسط نیروهای امنیتی کشته و صدها نفر زخمی شدند. شهرستان ماهشهر که در آبان ۹۸ به بدترین و خشونت آمیزترین شکل ممکن سرکوب شد، از جمله مناطقی است که در زمینه آب شرب با مشکل جدی روبه رو است.

در سطح منطقه ای نیز هرچند هنوز جنگ و رویارویی مستقیمی برای آب رخ نداده است، اما رقابت بر سر برداشت و کنترل منابع آبی میان کشورهای خاورمیانه به خصوص افغانستان، ایران، ترکیه و عراق بسیار بالاست و تنش های زیادی را به دنبال داشته. حتی موضوع آب اغلب یکی از میانجی های اصلی معاملات سیاسی میان این کشورها برای سرکوب نیروهای معترض مهاجر در کشورهای مهمان بوده است. برای مثال وابستگی کشور عراق به آب ایران باعث شده که ایران با دست بازتر و موانع کمتری به دخالت های سیاسی در این کشور بپردازد.

کلکتیو98

پنج شنبه 3 فروردین 1402

23 مارس 2023