3. Mai 2020
اسلام، سلاحي ناکارآمد در دست هاي آلمان
در سال ١٩١٤، وضعيت اقتصادي و راهبردي آلمان کم و بيش تيره و تار بود.
با جنگي در دو جبهه رودررو بود و به متحدان اتريشي- مجارستاني و ايتاليايي
خود اعتماد چنداني نداشت. در نتيجه، تصميم گيرندگان نظامي و سياسي آلمان در
جستجوي راه حل هايي ديگر بودند. در چنين شرايطي بود که آلمان با امپراتوري
عثماني عهدنامه اتحاد بست و کوشيد از اسلام به عنوان اهرمي سياسي استفاده
کند. کاري که موفقيت چنداني نداشت.
| |
نويسنده
TILMAN LUEDKE پژوهشگر انستيتو آرنولد برگ اشتراسر در پژوهش اجتماعي فرهنگي دانشگاه فريبورگ. نويسنده تز دکترا درباره تبليغات پان اسلامي آلمان و عثماني در جنگ جهاني اول در دانشگاه آکسفورد. آخرين مقالات اين نويسنده: برگردان: Shahbaz NAKHAEI شهباز نخعي | امپراتوري آلمان ديرهنگام تشکيل شد. تنها از سال ١٨٨٠ بود که مستعمره به دست آورد. مهم ترين مستعمره هايش در آفريقاي جنوب غربي (ناميبياي امروز)، آفريقاي شرقي (کم و بيش تانزانياي کنوني) و دو تحت الحمايه کمتر مهم (توگو و کامرون) بود. به علاوه، برلن سرزمين هايي را در اقيانوس آرام تحت کنترل و يک پايگاه در شمال شرقي چين به نام کيوتشو/تسينگاتو داشت که پس از شورش باکسر ها در سال هاي ١٩٠١- ١٨٩٩ به دست آورده بود. اين متعلقات يک وجه مشترک داشت: چندان قابل دفاع نبود زيرا فاقد پايگاه هاي دريايي بود و چشم انداز اقتصادي مهمي نداشت. اين چنين بود که يکي از مناطق دنيا که مستعمره نبود، براي آلمان اهميتي تازه يافت. اين منطقه امپراتوري عثماني بود. اين امپراتوري با آن که بر بزرگ ترين بخش منطقه حکم مي راند، ولي «مرد بيمار اروپا» خوانده مي شد و در سال ١٩١٤ در حالتي نيمه مستقل به سرمي برد. با اين حال، در ذهن بسياري از صاحبان صنايع، مسئولان مالي و مردان سياسي آلمان «توسعه مناسب» خاور نزديک مي توانست موقعيت هاي بزرگي دربرداشته باشد. متقابلا، مردمان ساکن اين منطقه مي توانستند بازاري تازه براي محصولات صنعتي آلمان باشند. |